آلگرا زندگی بسیار شلوغی دارد. او ساعت های زیادی را در دانشگاه می گذراند و در خانه درس می خواند. وقتی خیلی خسته است با خواندن کتاب در رختخوابش آرام می گیرد. گاهی در یک تخت راحت می خوابد، گاهی تا آخر کتاب به خواندن ادامه می دهد و گاهی آنقدر هیجان زده می شود که نیاز به خودارضایی دارد. یکی از همین روزها وقتی دوست پسرش به خانه می آید او را مسخره می کند. او خیلی دوست دارد انگشتانش را به جلو و عقب در بیدمشکش حرکت دهد که تصمیم می گیرد به او کمک کند. از انگشت گذاری به بازی های دهانی کون ملس و در نهایت به سکس مقعدی با دختر گاوچران می روند.