"تنها چیزی که الا برای سالگرد ازدواج یک سالهاش میخواهد، یک لعنتی خوب و سخت است - متأسفانه، شوهر بیخبر او چیز دیگری در ذهن دارد. شوهر الا تصمیم گرفت برای این زوج خوشبخت یک مزه شراب عاشقانه رزرو کند، علیرغم اینکه او به چیزها دست نمیزند. بعد از اینکه او غرغر می کند و روی لباس مورد علاقه همسرش شراب می ریزد، زن با عجله به سمت حمام می رود تا سعی کند او را نجات دهد. وقتی دستیار متصدی بار دنی برای کمک به الا می شتابد، او نیمه برهنه است کونقلمبه و کاملاً آماده است تا کسی را بفرستد، کسی که شوهر احمق او نیست. چه کسی اهمیت می دهد که الا و دنی دستگیر شوند؟ اینطور نیست که شوهرش صبح یادش بیاید!;"