شانل پرستون بی تنه تمام هفته منتظر روز پخت غذا بوده است. و نه هیچ روز نان قدیمی. فردا یک نان بزرگ است! اما وقتی پسرخوانده اش مشتاق نیست که برای کمک کردن به خانه بنشیند، شانل راهی برای ایجاد انگیزه در او پیدا می کند. پیراهن تنگش را در میآورد و چراغهای جلوی زیبایش به سمت او چشمک میزنند و شروعی را به او میدهند که نیاز دارد. او مستقیم می پرد در حالی که آلت تناسلی ضخیم خود را خفه می کند و قبل از اینکه او را در MILF گرسنه اش هل سکسی کس گنده دهد، آن را خیس و لغزنده می کند. سپس با او می خوابید تا زمانی که او آماده سرو یک وعده از کرم خود شود. باری را روی صورتش بردارید و سپس پشتش را به سمت نان ببرید. حالا، این فداکاری است!